- پشتی گر
- حمایت کننده
معنی پشتی گر - جستجوی لغت در جدول جو
- پشتی گر
- یاری دهنده، حمایت کننده، پشتیبان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتی ساز
مستظهر معتمد متکی. یا پشت گرم بودن، مستظهر بودن متکی بودن
پهلوان
کسی که کشتی می گیرد
پایکوب پای باز رقاص پاکوب
قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو، نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن، زوال کسی را دیدن، یا در پشت سر کسی. در غیاب او
عقب سر، پس سر، پشت گردن، در پی
نوازنده طشت
پس روی متابعت تبعیت اقتدا اقتفا: آنچه شرط شده بر من (مسعود) درین بیعت از وفا و دوستی و نصیحت و پیروی و فرمانبرداری و همراهی و جد و جهد عهد خداست